الهیات (کلام جدید)کلام جدید (New Theology) یکی از شاخههای دینپژوهی (Study of Religion) است که در غرب با عنوان الهیات نوین (Modern Theology) مطرح شده است و یکی از اصطلاحاتی که امروزه در حوزه الهیات و کلام مطرح است اصطلاح کلام جدید است. الهیات دو اصطلاح عام و خاص دارد: در اصطلاح عام، این واژه بر کل فلسفه اولی اطلاق میشود و موضوع آن، وجودی است که هیچ قید ندارد و مطلق است. در اصطلاح خاص، آن بخش از این دانش که به واجب الوجود، صفات او و عالم مجردات اختصاص دارد، «الهیات بالمعنی الاخص» نامیده شده است. البته عنوان علم الهی یا الهیات تنها بر بخش الهیات به معنی اخص اطلاق شده است. ۱ - واژهشناسی تئولوژیکلمه Theology از واژه یونانی Theologia اخذ شده است، که خود این واژه نیز مشتق از دو بخش Theo، به معنای خدا و Logia، به معنای گفتار و نظر است. پس واژه تئولوژی به معنای گفتار و نظر درباره خداست. این واژه اولین بار در رساله جمهوری افلاطون مورد استفاده قرار گرفته است. به همین جهت افلاطون را واضع آن میدانند تا آنجا که «اگوستین» قدیس افلاطون را «پدر الهیات» میداند. ۲ - علم الهیات و مسیحیتعلم الهیات در نزد مسیحیان به همه مظاهر تلاش آنها برای فهم ایمان مسیحی اطلاق میشود. علمای الهیِ بنیادگرا تاکید میکنند که ما نمیتوانیم شناختی از خدا داشته باشیم مگر آنچه را که خود خدا برای ما مکشوف کند. بر این اساس علم الهیات همان «علم وحی» خواهد بود. [۱]
توماس میشل، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، قم، مرکز ادیان، ۱۳۷۷، ص۱۱۵.
در تعریف آن به اختصار گفته شده است «علمی است که در آن از خدا بحث میشود.» صحیح است که مبدا تاسیس این علم، یونان و عالم مسیحیت بوده است و در معنای خاص خود محدود به مسیحیت میشود، ولی از جهت موضوع عام بوده و شامل ادیان غیر از مسیحیت هم میشود. [۲]
الهیات جدید (مجموعه مقالات)، نوشته و ترجمه شهرام پازوکی و دیگران، تهران، سارمان چاپ و انتشارات، ۱۳۸۳، ص۱.
۲.۱ - مباحث الهیات در تعالیم مسیحیاز جمله مباحثی که در محدوده الهیات میگنجد، موضوعات زیر است: مطالعه در باب تعالیم کتاب مقدس، تلاش برای فهم حقایق در پرتو تعالیم مسیحی، تحولات تاریخی در عبارات بیان کننده ایمان مسیحی در طی قرون، توضیح آنچه که تنها با عقل میتوان درباره خدا دانست، بیان معنای قداست مسیحی و راههای دستیابی به آن، بنیادهای اخلاقی و تاثیر عملی تعالیم مسیحیت در زندگی مسیحیان. [۳]
توماس میشل، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، قم، مرکز ادیان، ۱۳۷۷، ص۱۱۵.
در دوره تاسیس مسیحیت که بحث درباره خدایان رومی و یونانی کنار گذاشته شد، الهیات منحصر به تعالیم مسیحی گردید، و در دوره متقدم آبای کلیسا، علم الهی منحصر به بحث درباره وجود خدا بود و به فعل الهی و مسائلی از قبیل تجسد نمیپرداخت، ولی به تدریج غیر از وجود خدا، شامل کلیه حقایقی که خدا وحی کرده و در واقع حقایقی که مربوط به فعل الهی است، گردید. بدین ترتیب مبحث ایمانی و دینی نیز جزء آن و نظر و عمل دینی تابع آن شد. در سراسر دوره مسیحی، در غرب همه علوم و فنون تابع الهیات و در ذیل آن بودند. در برنامه درسی قرون وسطی، در دوره مدرسی در راس همه فنون هفتگانه، علم الهی بود و سایر علوم در واقع مقدماتی برای خواندن الهیات بودند. لذا در قرون وسطی از فلسفه به «خادمه الهیات» تعبیر میشد. علم الهیات به اعتبارهای مختلفی تقسیم شده است، که مهمترین تقسیم آن تقسیم به الهیات عقلی و نقلی است. مترجمان اسلامی در ترجمه واژه تئولوژی واژه علم کلام رابه کارمی برند که ترجمهای ناقص از این واژه است، چرا که تئولوژی اعم از کلام است. باید توجه کرد که فقط بخش Apologetics الهیات، که بخش دفاعیات دینی در مقابل شبهات منکران و مخالفان است و سابقا شعبهای از الهیات جزمی بود، با موضوع اصلی کلام اسلامی نزد قدما مطابق است. که این بخش را هم خارج از الهیات و بعنوان یک سبک یا مقدمات الهیاتی جزمی میدانند. ترجمه این کلمه به الهیات بالمعنی الاخص یا الهیات خاصه مناسبتر از ترجمه به کلام است. چون موضوع الهیات خاصه واجب الوجود و صفات اوست. البته ترجمه دقیقتر این کلمه واژه علوم ربوبی یا همان الهیات میباشد. [۴]
اوجبی، علی، کلام جدید در گذراندیشهها، تهران، اندیشه معاصر، ۱۳۷۵، ص۱۳۷-۱۵۰.
۳ - پانویس
۴ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «الهیات»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۷/۰۴. |